سجع : آوردن كلماتي در پايان جمله هاي نثر كه در وزن يا حرف يا حرف آخر يا هر دو ( وزن و حرف آخر ) با هم يكسان باشد .
نكته 1 : سجع در كلامي ديده مي شود كه حداقل دو جمله باشد يا دو قسمت باشد .
نكته 2 : سجع باعث آهنگين شدن نثر مي شود به گونه اي كه دو يا چند جمله را هماهنگ سازد .
نكته 3 : سجع در نثر حكم فافيه در شعر را دارد .
نكته 4 : اگر در پايان جمله ها كلمات تكراري وجود داشته باشد ، سجع پيش از آن مي آيد .
مثال : الهي اگر بهشت چون چشم و چراغ است بــي ديــدار تــو درد و داغ اســت
نكته 5 : گاهي در جملات سجع ممكن است افعال به قرينه ي لفظي يا معنوي حذف شوند .
مثال 1 : منت خداي را عـزووجل كه طاعتـش موجب قـربت است و به شكر اندرش مزيد نعمت . ( فعل « است » به قرينه ي لفظي حذف شده است . )
مثال 2 : خـلاف راه صواب است و نقض راي اولـوالالباب « است » (حذف لفظي ) ذوالفقـار علي در نيـام ( باشد ) و زبان سعدي در كام « باشد » ( حذف معنوي ) .
توضيح : فعل « باشد » در دو جمله ي پاياني به قرينه ي معنوي حذف شده است .
توجه : به نثر مسجع ، نثر آهنگين نيز مي گويند .
« انواع سجع »
الف) سجع متوازن : آن است كه كلمات سجع فقط در وزن اشتراك داشته دارند .
مثال : ملك بي دين باطل است و دين بي ملك ضايع .
توضيح : هر دو كلمه داراي هجاي بلند مي باشند لذا هم وزن اند .
مثال : طالب علم عزيز است و طالب مال ذليل .
توضيح : دو كلمه ي « عزيز » و « ذليل » داراي دو هجا ، يكي كوتاه و يكي كشيده هستند . لذا در وزن يكسانند .
ب ) سجع مطرف : آن است كه كلمات سجع فقط در حرف يا حروف پاياني با هم اشتراك دارند .
مثال : محبت را غايت نيست از بهر آنكه محبوب را نهايت نيست .
توضيح : كلمه ي « غايت » داراي دو هجا و كلمه ي « نهايت » داراي سه هجا مي باشد پس دو كلمه هم وزن نيستند بلكه فقط در حرف آخر مشترك اند .
ج ) سجع متوازي : به سجعي گفته مي شود كه كلمات سجع هم در حرف پاياني و هم در وزن يكسان مي باشند .
مثال : باران رحمت بي حسابش همه را رسيده و خوان نعمت بي دريغش همه جا كشيده .
توجه : از آن جائيكه سجع متوازي ، زيباتر و خوش آهنگ تر است و در متون فارسي كاربرد بيشتري دارد . لذا شناخت اين نوع سجع براي دانش آموزان عزيز با اهمّيّت تر مي باشد .
نمونه هايي از آثار مسجع : اوّلين با سجع در مناجات نامه خواجه عبدالله انصاري ( قرن پنجم ) به كار گرفته شد و بعدها سعدي در « گلستان » ، جامي در « بهارستان » ، نصرالله منشي در « كليله و دمنه » آن را به حد كمال خود رساندند . و در ادامه كساني چون قائم مقام فراهاني در « منشئأت » و قاآني در كتاب « پريشان » از آنها پيروي كردند .
الف ) سجع در سطح کلمه :
کلماتی که در پایان دو جمله بیایند و دارای یکی از مشخصه های زیر باشند را کلمات (( مسجع ))
و به آهنگ برخاسته ازآن ها (( سجع )) می گویند :
1 . هم وزن ، واج پایانی یکسان
مثال : طاعتش موجب قربت است وبه شکراندرش مزید نعمت
کلمات : قربت و نعمت ( هم وزن هستند) . یعنی هرکدام از دو هجای بلند ساخته شده است . وهمچنین
در واج پایانی یا( حرف روی ) همسان هستند . حرف ( رَوی ) در این دو کلمه (( ت )) می باشد .
2 . هم وزن
مثال : آن که از جمال عقل محجوب است، خود به نزدیک اهل بصیرت معذور باشد .
کلمات: محجوب و معذور ( فقط هم وزن هستند .زیرا هر دو از یک هجای بلند و یک هجای
کشیبده ساخته شده اند.)
3. واج پایانی یکسان :
مثال : الهی ، اگر بهشت چون چشم و چراغ است ، بی دیدار تو درد و داغ است .
کلمات : چراغ و داغ ( فقط در حرف پایانی (( غ )) با هم یکسان هستند . و در
وزن با هم اختلاف دارند .)
چندنکته ی مهم در سجع :
نکته ی ( 1 ) : آرایه ی سجع زمانی پدید می آید که دو کلمه ی مسجع در دو جمله به کار روند
و آهنگ دو جمله را به هم نزدیک سازند.سجع در نثر به منزله ی قافیه در شعر می باشد .
نکته ی ( 2 ) : اگر در یک جمله چند سجع به طورمتوالی و پشت سرهم بکار روند
(( تضمین المزدوج )) نامیده می شود.
مثال : (چون اوقات محسوب به اجل مضروب رسید و ایام معدود به شب موعود کشید.)
(رسید و کشید ) سجع اصلی یا پیوند به حساب می آید. اما میان ( محسوب و مضروب )
در جمله ی اول و همچنین میان(معدود و موعود ) در جمله ی دوم سجع بوجود آمده است .
سجع سبب شده تا ( اوقات محسوب ، اجل مضروب )و ( ایام معدود ، شب موعود) نسبت به
هم قرینه باشند .
انواع سجع :
1 . اشتراک فقط در واج پایانی = سجع مطرّف . مثال : محبت را غایت نیست ؛ از بهر آن که
محبوب را نهایت نیست .
2. اشتراک فقط در وزن = سجع متوازن . مثال : مُلک بی دین باطل است و دین بی ملک ،
ضایع .
3. اشتراک در واج پایانی + اشتراک در وزن = سجع متوازی . مثال : توانگری به هنر است،نه به
مال و بزرگی به خرد است، نه به سال
چندنکته ی مهم :
نکته ی ( 1 ) : ارزش موسیقیایی سجع متوازی از همه بیشتر و سجع متوازن از همه کمتر است .
نکته ی ( 2 ) : سجع بیشتر در نثر به کار می رود ؛ امّا در شعر نیز نمونه هایی از آن را
می توان یافت . شاعر هربیت را به چهار بخش ( چهار نیم مصرع ) تقسیم کرده و در پایان
سه بخش از آن ، واژه هایی را آورده است که با هم(( سجع متوازی )) یا (( مطرّف )) دارند .
البته به نیمه ی یک مصرع ( لخت ) می گویند .
نکته ی ( 3 ) : سجع در شعر را (( قافیه ی میانی )) یا (( درونی )) می نامند. در این نوع
شعر لخت های مسجع ، قافیهی درونی شعر را می سازند و اگر این قافیه ی درونی ،
دارای ردیف نیز باشد ، به آن ردیف درونی می گویند .
به این نوع شعر در قدیم ، مسمّط یا چهارخانه یا شعر مسجع می گفتند .
مثال :من مانده ام مهجور از او، بیچاره ورنجور از او گویی که نیشی دور از او، در استخوانم می رود
نکته ی ( 4 ) : در سجع متوازی تساوی هجاهای دو کلمه اجباری است . مانند : پرواز ، آواز
/ یار ، غار
نکته ی ( 5 ) : گاه در وسط یکی از دو کلمه ، یک مصوت کوتاه ( کسره ی اضافه ) می آید .
در این صورتتساوی هجاها به هم می خورد؛ به این سجع، ملحق به سجع متوازی گفته می شود .
باید ذکر کنم که در علم بدیع لفظی با آهنگ و وجه شنیداری کلمه سر و کار داریم ، نحوه ی نوشتار
کلمه مد نظر ما نیست . چیزی که مهم است هم وزن بودن دوکلمه ی سجع است .
مثال : زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست راه هزار چاره گر از چار سو ببست
بین (( تار و چاره )) سجع متوازی است . ( تار دارای کسره ی اضافه است . )
نکته ی ( 6 ) : تفاوت سجع متوازی با قافیه در چیست ؟
در قافیه نیازی نیست که کل هجاهای کلمات قافیه دارای تساوی باشند بلکه تنها تساوی
هجای قافیه شزط است . امّادر سجعمتوازی ، هجاهای کلمات مسجع چه از نظر عدد و چه
از نظر کمیت باید با هم دارای تساوی باشند .
مثال : دو کلمه ی(( سوز ، افروز )) می توانند قافیه باشند امّا میان آنها سجع متوازی نیست .
ب ) سجع در سطح جمله و کلام :
مواردی که تا کنون ذکر کردم سجع در سطح کلمه بود امّا گاه به جای دو کلمه ، دو جمله به دلیل
در مقابل هم قرار گرفتن سجع ها با هم هماهنگ می شوند،
روش های سجع درسطح جمله عبارت است از:ترصیع ،موازنه،تضمین المزدوج(اعنات القرینه)
وتکرار.
1 . ترصیع ( همسانی ) : در لغت به معنی جواهر نشاندن است و در اصطلاح آن است که
سجع های متوازی حد اقلدر دو جمله در برابر هم قرار گیرند .
مثال 1 : برگ بی برگی بود ما را نوال
مرگ بی مرگی بود مارا حلال
در بیت فوق همانطور که با رنگ نیز نشان داده شده است سجع های پدید آورنده ی آن ؛
یعنی (( برگ و مرگ ))(( بی برگی و بی مرگی )) و (( نوال و حلال )) هم وزن و در واج های
پایانی نیز یکسان هستند . ( تمام سجع های دو جمله متوازی اند . )
مثال 2 : شام رفته و بام خفته ، سال از عدّ بیرون و مال از حدّافزون، همه را تلف کرده و اسف برده .
همانطور که می بینید عبارت فوق دارای سجع های متوازی است که در جمله ها در مقابل
هم قرار گرفته اند ، پسدارای ترصیع است.( شام ، بام )( رفته ، خفته )( سال ، مال )( عدّ ، حدّ )
( بیرون ، افزون )( تلف ، اسف )( کرده ، برده ) .
( شام رفته / بام خفته )( سال از عد بیرون / مال از حد افزون )( تلف کرده / اسف برده )
در مقابل هم قرار گرفته اند .
2 . موازنه یا مماثله ( همسنگی ) : هرگاه دو یا چند جمله به وسیله تقابل سجع ها ی متوازن
هماهنگ شوند ؛ یعنی، واژه ها در دو مصرع ، دو به دو با هم ، هم وزن باشند ، دارای موازنه هستند .
مثال : هم عقل دویده در رکابت
هم شرع خزیده در پناهت
همانگونه که می بینید بیت دارای موازنه است . زیرا واژه های ( عقل و شرع ) سجع متوازن دارند
و واژه های( دویده وخزیده ؛ رکابت و پناهت ) سجع متوازی دارند .
نکته ی مهم : رایج ترین نوع موازنه آوردن ترکیبی از سجع های متوازی و متوازن با هم است .
3 . تضمین المزدوج یا اعناب القرینه یا ازدواج :اگر در میان جملات نظم یا نثر کلماتی در پی
هم بیاوریم که دارای سجع باشند و البته افعال در پایان دو جمله هم قافیه باشند . سجع باعث
می شود که در هر جمله پاره ای قرینه به وجود بیاید .
مثال: فلان به سیرت گزیده و عادت پسندیده معروف است و به خدمتکاری دولت و
طاعت داری حضرت موصوف .
در عبارت بالا سجع اصلی ، کلمات ( معروف و موصوف ) است که دارای سجع متوازی هستند .
و سجع کلمات دیگر را که جهت بیشتر شدن آرایش کلام آمده اند، تضمین المزدوج می گویند .
( سیرت ، عادت ) دارای سجع متوازی و (گزیده ،پسندیده ) دارای سجع مطرّف هستند .
و همچنین ( خدمت کاری دولت ، طاعت داری حضرت و معروف است ، موصوف است . )
قرینه های جمله را تشکیل می دهند .
4 . مزدوج یا قرینه : هرگاه دو جمله که نسبت به هم قرینه اند؛ یعنی ، دو جمله که تقریبا از
نظر هجایی برابرند ، به وسیله ی یک سجع به هم بپیوندند به آن مزدوج می گویند.
نکته ی مهم : در ادبیات نمونه های ترصیع و تضمین المزدوج بسیار کم است و نمونه های
موازنه بسیار زیاد است .
نکته : فرق تضمین المزدوج با موازنه و ترصیع چیست ؟
در تضمین المزدوج سجع ها و جناس ها در کنار هم هستند و با هم رابطه ای افقی دارند و
این سجع اصلی( سجع آخر جملات ) است که در محل فعل دو جمله را به هم ربط می دهد،
پس ممکن است طول قرینه ها مساوی نباشد، اما در ترصیع و موازنه در دو جمله سجع ها
در مقابل یکدیگرند و رابطه ای عمودی دارند . پس دو جمله از نظر طولمساویند.
:: موضوعات مرتبط:
فارسی عمومی ,
,
:: برچسبها:
فارسی عمومی ,